English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (7141 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
teetotal U وابسته به طرفداری از منع مسکرات کردن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
al cololic drinks U مسکرات
teetotalist U طرفدار منع مسکرات
prohibitionist U طرفدار منع مسکرات
side U طرفداری کردن از
sides U طرفداری کردن از
to stand for U طرفداری کردن از
advocate طرفداری کردن
take the part of U طرفداری کردن
favouring U طرفداری مرحمت کردن
favoring U طرفداری مرحمت کردن
favoring U همراهی یا طرفداری کردن با
favors U طرفداری مرحمت کردن
To take someones side . To side with someone. U از کسی طرفداری کردن
favors U همراهی یا طرفداری کردن با
favored U طرفداری مرحمت کردن
favour U طرفداری مرحمت کردن
favours U همراهی یا طرفداری کردن با
to take the p of a person U ازکسی طرفداری کردن
favours U طرفداری مرحمت کردن
favour U همراهی یا طرفداری کردن با
favouring U همراهی یا طرفداری کردن با
favored U همراهی یا طرفداری کردن با
favor U طرفداری مرحمت کردن
advocated U طرفداری کردن حامی
advocates U طرفداری کردن حامی
advocating U طرفداری کردن حامی
teetotalism U پیروی از اصل منع استعمال مسکرات
partook U بهره داشتن طرفداری کردن
abstainer U پرهیزگار کسیکه از استعمال مسکرات پرهیز دارد
to lobby against [for] somebody U سخنرانی وتبلیغات کردن مخالف [طرفداری از] کسی
to stand up for U پشتی یا حمایت کردن از طرفداری کردن از
favoring U نیکی کردن به طرفداری کردن
favors U نیکی کردن به طرفداری کردن
favour U نیکی کردن به طرفداری کردن
favor U نیکی کردن به طرفداری کردن
favouring U نیکی کردن به طرفداری کردن
favored U نیکی کردن به طرفداری کردن
favours U نیکی کردن به طرفداری کردن
associate U وابسته وابسته کردن
associated U وابسته وابسته کردن
associating U وابسته وابسته کردن
associates U وابسته وابسته کردن
siding U طرفداری
adhesion U طرفداری
sidings U طرفداری
devotion U طرفداری
partiality U طرفداری
one sidedness U طرفداری
partisanship U طرفداری
favouritism U طرفداری
favoritism U طرفداری
one tideness U طرفداری
phallic U وابسته به پرستش الت مردی وابسته به الت رجولیت وابسته به قضیب
he sided with us U طرفداری از ما کرد
party spirit U طرفداری حزبی
bias U طرفداری تعصب
growthmanship U طرفداری ازرشد
biases U طرفداری تعصب
germanism U طرفداری از المان
prelatism U طرفداری ازمتران ها
proslavery U طرفداری از برده فروشی
respect of persons U طرفداری و واهمه از کسان
unprejudiced U بدون تبعیض یا طرفداری
libertarianism U طرفداری از ازادی فردی
royalism U طرفداری از رژیم سلطنتی
with out any p to U بدون هیچ طرفداری ازاو
sectionalism U طرفداری ازمحله یا استان بخصوصی
phonetioist U طرفداری املای مطابق صدا
pan americanism U طرفداری از اتحاد کشورهای امریکایی
The senator argued in favour of lowering the tax. U سناتور از کاهش مالیات طرفداری کرد.
insurrectionism U اصول یاغی گری یا طرفداری ازشورش
world federalism U طرفداری از حکومت جهانی ائتلاف دول
feminism U عقیده به برابری زن ومرد طرفداری اززنان
temperance U طرفداری از منع نوشابههای الکلی خودداری
royalism U شاهپرستی طرفداری از سیستم حکومت سلطنتی
prohibitionism U طرفداری از حکم منع فروش نوشابههای الکی
loyalists U کسی که درهنگام شورش و انقلاب ازدولت طرفداری میکند
p in favour of a person U تمایل بی جهت نسبت بکسی طرفداری تعصب امیزازکسی
loyalist U کسی که درهنگام شورش و انقلاب ازدولت طرفداری میکند
phonetist U متخصص ترکیب صداها طرفداری املای مطابق صدا
olympian U اسمانی وابسته بخدایان کوه المپ وابسته بمسابقات المپیک
syzygial U وابسته به جفت یانقاط متقابل وابسته به استقرار سه ستاره در خط مستقیم
bureaucratic U وابسته به اداره بازی وکاغذ پرانی وابسته به دیوان سالاری
telepathic U وابسته به دورهم اندیشی وابسته به توارد یا انتقال فکر
choral U وابسته بدسته سرودخوانان وابسته به اواز دسته جمعی
dialectological U وابسته بعلم منطق جدلی وابسته به گویش شناسی
subglacial U وابسته به زیر توده یخ وابسته بدوره فرعی یخبندان
sothic U وابسته به ستاره کلب وابسته به شعرای یمانی
vehicular U وابسته به وسائط نقلیه وابسته به رسانه یابرندگر
phylar U وابسته به راسته ودسته وابسته به قبیله ونژاد
lexicographic U وابسته به فرهنگ نویسی وابسته به واژه نگاری
rectal U وابسته براست روده وابسته به معاء غلاظ
puritanical U وابسته بفرقه پیوریتان ها وابسته به پاک دینان
agrarianism U تساوی در پخش زمین طرفداری از تقسیم اراضی بتساوی بین مردم
kinetic U وابسته بحرکت وابسته به نیروی محرکه
erotic U وابسته به عشق شهوانی وابسته به eros
monarchic U وابسته به حکومت سلطنتی وابسته به سلطنت
supervisory U وابسته به نظارت وسرپرستی وابسته به برنگری
cliquy U وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
cliquey U وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
penetrative U وابسته به نفوذ کردن
procreant U وابسته به ایجاد کردن یا زادن
hydropathic U وابسته به درمان کردن ناخوشی با اب
neuter U اخته کردن وابسته به جنس خنثی
neutered U اخته کردن وابسته به جنس خنثی
neutering U اخته کردن وابسته به جنس خنثی
neuters U اخته کردن وابسته به جنس خنثی
lithic U وابسته به ریگ وابسته به لیتوم
zygose U وابسته به لقاح وابسته به گشنیدگی
frontal U وابسته به پیشانی وابسته بجلو
sister services U یکانهای وابسته قسمتهای وابسته
free lance U مفرد کار کردن نویسنده غیر وابسته
metallurgic U وابسته بفن استخراج و قال کردن فلزات
hermitical U وابسته به گوشه نشینی وابسته بزاهدهای گوشه نشین
morphic U وابسته به شکل وابسته به شکل شناسی خواب الود
Neanderthal U وابسته به انسان غارنشین وابسته به انسان وحشی واولیه
popliteal U وابسته به پس زانو وابسته به حفره پس زانو رکبی
poplitaeal U وابسته به پس زانو وابسته به حفره پس زانو رکبی
epistemologycal U وابسته به معرفت شناسی وابسته به شناخت شناسی
physico chemical U وابسته به فیزیک و شیمی وابسته به شیمی فیزیکی
play off U درمسابقه حذفی شرکت کردن وابسته به مسابقات حذفی مسابقه حدفی
life cycle hypothesis U فرضیه درامد در طول عمر فرضیهای است که بر اساس ان مصرف وابسته به درامدهای پیش بینی شده درطول عمر میباشد . این فرضیه در مقابل فرضیه اولیه کینز قرار دارد که به موجب ان مصرف وابسته به درامد فصلی است .
levitical U وابسته به
federate U وابسته
israelitish U وابسته به
attache U وابسته
correspondent U وابسته
commissarial U وابسته به
correspondents U وابسته
comprador U وابسته
germane U وابسته
attached U وابسته
plantar U وابسته به کف پا
appurtenant U وابسته
tuitionary U وابسته به
subordinate U وابسته
federates U وابسته
federating U وابسته
contingents U وابسته
cantabrigian U وابسته به
relevant U وابسته
pertinent U وابسته
carpal U وابسته به مچ
interdependent U وابسته
wedded U وابسته
subordinated U وابسته
federated U وابسته
related U وابسته
affiliate U وابسته
affiliated U وابسته
affiliates U وابسته
affiliating U وابسته
pertianing U وابسته
subordinating U وابسته
subordinates U وابسته
cephalic U وابسته به سر
congenerous U وابسته
messianic U وابسته به
sexual organs U وابسته به
pertaining U وابسته
attendants U وابسته
pyretic U وابسته به تب
adjectives U وابسته
contingent U وابسته
riverrine U وابسته به
belonging U وابسته ها
thereof=of that U وابسته به ان
attendant U وابسته
thereof U وابسته به ان
syncop U وابسته به غش
elysian U وابسته به
elfin U وابسته به جن
akin U وابسته
monitorial U وابسته به
relative U وابسته
dependants U وابسته
hanger on U وابسته
aquatic U وابسته به اب
attributable U وابسته به
of kin U وابسته
dependent U وابسته
pyrexic U وابسته به تب
pyrexial U وابسته به تب
febile U وابسته به تب
diphtheric U وابسته به
dependant U وابسته
adjective U وابسته
migratory U وابسته به مهاجرت
heather U وابسته به خلنگ
ducal U وابسته به دوک
boozier U وابسته به مشروب
booziest U وابسته به مشروب
boozy U وابسته به مشروب
limnic U وابسته به اب شیرین
microscopical U وابسته به ریزبین
limnetic U وابسته به اب شیرین
aortic U وابسته بشاهرگ
sidekick U شخص وابسته
metopic U وابسته به پیشانی
sidekicks U شخص وابسته
Recent search history Forum search
1Potential
1strong
1To be capable of quoting
1set the record straight
1Arousing
1pedal pamping
1construed
1این نوشته(پرسش خود را ارسال کنید) درست روی بخشی که فرمان جست وجو می دهد می افتد و مانع پیدا کردن معنای کلمات می شود. چه باید کرد
1meaning of taking law
1Open the "Wind Farm" subsystem and in the Timer blocks labeled "Wind1" and "Wind2", Wind3" temporarily disable the changes of wind speed by multiplying the "Time(s)" vector by 100.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com